اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوست مرد

نویسه گردانی: DWST MRD
دوست مرد. [ م َ ] (اِ مرکب ) مرد که دوست باشد شخص را. (یادداشت مؤلف ). دوستدار. دوست . محب و رفیق :
چو دانا ترا دشمن جان بود
به از دوست مردی که نادان بود.

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.