اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دوش بدوش

نویسه گردانی: DWŠ BDWŠ
دوش بدوش . [ ب ِ ] (ص مرکب ) دوش بادوش . دوشادوش . شانه بشانه . همبر. برابر :
چون بگریزی توز عطار چون
در دوجهان دوش بدوش تو ام .

عطار.


همه جا دوش بدوش است مکافات عمل
هیچیک را قدمی بر دگری پیشی نیست .

پوریای ولی .


رجوع به دوشادوش شود. || از دوشی به دوش دیگر. از شانه ای به شانه ٔ دیگری . از کتفی به کتف دیگر. کنایه است از قرار گرفتن بر دوش افراد بسیار :
می کشندم چو سبو دوش بدوش
می برندم چو قدح دست بدست .

همام تبریزی .


- دوش بدوش کسی رفتن ؛ دوش بادوش وی رفتن . با او برابر رفتن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.