اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ده

نویسه گردانی: DH
ده . [ دَ هِن ْ ] (ع ص ) رجل دَه ، مرد زیرک . (منتهی الارب ). || تیزفهم . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۸۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
ده نومیر. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گرمسیر شهرستان لار. واقع در 102هزارگزی شمال باختری لنگه سکنه ٔ آن 318 تن . آب آن از چاه و...
ده نوروز. [ دِه ْ ن َ ] (اِخ )دهی است از دهستان ده پیر بخش حومه ٔ شهرستان خرم آباد. واقع در9هزارگزی شمال خرم آباد دارای 180 تن سکنه .آب آن...
ده یعقوب . [ دِه ْ ی َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سبلوئیه بخش زرند شهرستان کرمان . واقع در 21هزارگزی جنوب زرند. با 323تن سکنه . (از فرهنگ جغرافی...
ده هزاران . [ دَه ْ هََ / هَِ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح نرد) ده هزار. (ناظم الاطباء) (جهانگیری ) (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به ده هزار شود. || ب...
نیکنام ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان لواسان بزرگ بخش افجه ٔ شهرستان تهران . در 10هزارگزی شرق گلندوک ، در منطقه ٔ کوهستانی سردسیری...
نیکنام ده . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوزرود بخش نور شهرستان آمل در 17هزارگزی غرب بلده و 31هزارگزی خاور جاده ٔ چالوس (حدود کندوان ...
ده فارسی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درختنگان بخش مرکزی شهرستان کرمان . واقع در 26هزارگزی خاوری کرمان دارای 120 تن سکنه می باشد...
ده کشاورز. [ دِه ْ ک َ / ک ِ وَ ] (اِ مرکب ) کشاورز مقیم ده . روستایی که به کارکشاورزی اشتغال دارد. (یادداشت مؤلف ) : چو در کشت و کار جهان ب...
ده کلوخی . [ دِه ْ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ناروئی بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 29هزارگزی شمال خاوری سکوهه . سکنه ٔ آن 133 تن ....
ده فراهی . [ دِه ْ ف َ ] (اِخ ) دهی است از بخش میان کنگی شهرستان زابل . واقع در پانزده هزارگزی شمال باختری ده دوست محمد. سکنه ٔ آن 350 تن . ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.