ده آیت . [ دَه ْ ی َ ] (اِ مرکب ) دایره ٔخرد که در قدیم در قرآنها به هر ده آیت نشانه ای از طلا و غیره می کردند و حالا بر هر آیت می سازند. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از غیاث ). عشر
: مهر او تا زیم ز مصحف دل
چون ده آیت نیفکنم به کنار.
خاقانی .
نه صحیفه که به یک بنده ده آیت بستند
نامه بس دیر چو سی پاره مجزا شنوند.
خاقانی .
|| کنایه است از ستارگان . (فرهنگ فارسی معین ).