اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دهاء

نویسه گردانی: DHAʼ
دهاء. [ دَ ] (ع مص ) زیرک گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). داهی شدن . (تاج المصادر بیهقی ). زیرک شدن . (یادداشت مؤلف ). || (اِمص ) زیرکی و کاردانی . دهی . جودت رای . تیزی ذهن و جودت فهم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و رجوع به دها شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
دها. [ دَ ] (ع اِمص ) دهاء. زیرکی و جودت فکر. (غیاث ) (آنندراج ). خرد. عقل . نهیه . درایت . زیرکی . هوشیاری . هوشمندی . جودت رأی . (یادداشت مؤل...
دها. [ دَ ] (هندی ، اِ) به فارسی هندی ده روز اول محرم . (ناظم الاطباء). || شبیه قبر حسنین علیهما السلام و یا شبیه بنایی که شامل قبور شه...
دهع. [ دَ ] (ع مص ) زجر کردن شبان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به دهاع یا به دهداع شود.
جاماسب دها.[ دَ ] (ص مرکب ) کسی که همچون جاماسب باشد در زیرکی . آنکه مانند جاماسب باهوش و دهاء باشد : خانه ٔ طالع عمرم ششم و هشتم کیدچون ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.