اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ده باشی

نویسه گردانی: DH BAŠY
ده باشی . [ دِه ْ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (مرکب از عدد ده فارسی و کلمه ٔ باش که لفظی ترکی است به معنی سر و رئیس و حرف یاء) منصبی دون منصب نائب . در دوره ٔ سلاطین قاجار منصب پستی در فراشخانه بالاتر از فراش . سردسته ٔ ده فراش . (یادداشت مؤلف ). رئیس ده نفر فراش . (ناظم الاطباء). رئیس ده تن از سپاهیان . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۲ ثانیه
ده باشی . [ دِه ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل . واقع در 13هزارگزی شمال باختری سکوهه . سکنه ٔ آن 183 تن می باشد. آب آن از ر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.