اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ده زبانی

نویسه گردانی: DH ZBANY
ده زبانی . [ دَه ْ زَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی ده زبان . || پرحرفی و زیادگویی . (ناظم الاطباء). || کنایه از هرلحظه چیزی گفتن وبر حرف خود ثابت نبودن است . (آنندراج ) :
چون نکردی یک زبانی لاله وار
ده زبانی نیز چون سوسن مکن .

سیدحسن غزنوی .


با نسیم خانه زاد بوستان دوستی
ای گل رعنا چو سوسن ده زبانی می کنی .

حکیم شفایی (از آنندراج ).


و رجوع به ده زبان شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.