دهلیز
نویسه گردانی:
DHLYZ
دهلیز.[ دِ ] (معرب ، اِ) مکانی که میان دروازه و خانه باشد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). از آنچه که عرب از فارسی گرفته ، یکی دهلیز است و آن عبارت از میان خانه ودر می باشد. (از المزهر سیوطی ). دالان اندرونی . ج ، دهالیز. (مهذب الاسماء). معرب از فارسی است . (المعرب جوالیقی ص 154). || تجویف میانین از تجاویف دل . بطن اوسط قلب . (یادداشت مؤلف ). تجویف میانه ٔ دل و ایستادنگاه آب است یا زردآب ج ، دهالیز. (منتهی الارب ). || بطن اوسط دماغ . (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
دهلیز. [ دِ ] (اِ) به کسر دروازه و اندرون سرا و به فتح معرب است ودهالیز بر آن جمع بسته اند ۞. (انجمن آرا). بالان . دالان . معرب دالیز. فاصل...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تنگ دهلیز. [ ت َ دِ ] (اِ مرکب ) دهلیز تنگ . راهروی تنگ که ورود بدان سخت باشد. رجوع به ماده ٔ بعد شود.
دهلیز واخان از جمله پارکهای ملی افغانستان است که در کوههای مرتفع شرق ولایت بدخشان قرار گرفته است. این پارک ملی در سده ۱۹ میلادی به عنوان شکارگاه پاد...
تنگ دهلیز کردن . [ ت َ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) راه ورود بجایی را دشوار کردن . و در بیت زیر کنایه از مانع خواب شدن است : سکندر ز چین رای خرخیز...