اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دهن سوز

نویسه گردانی: DHN SWZ
دهن سوز. [دَ هََ ] (نف مرکب ) که دهان سوزاند به علت گرمی . که دهان را بسوزاند. سوزنده ٔ دهان . (یادداشت مؤلف ).
- آش دهن سوز ؛ آشی بس لذیذ که منتظرسرد شدن آن نشوند. آشی که از غایت خوش طعمی داغ و پف نکرده خورند. (یادداشت مؤلف ).
- آش دهن سوزی نبودن ؛ تعبیر مثلی ، سخت مطلوب و مطبوع نبودن . (یادداشت مؤلف ) :
بهر من بدتر از این روزی نیست
زندگی آش دهن سوزی نیست .

پژمان بختیاری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.