گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ده نشین نویسه گردانی: DH NŠYN ده نشین . [ دِه ْ ن ِ ] (نف مرکب ) که در ده نشیند. که در ده سکنی گزیند. روستایی . دهقان . دهگان . روستا. قاری . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دهقان شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود