ده نیم
نویسه گردانی:
DH NYM
ده نیم . [ دَ ه ْ ] (عدد کسری ، اِ مرکب ) خمس . (ناظم الاطباء). || یک قسمت از بیست قسمت . (یادداشت مؤلف ). نیم عشر : نیک معامله و خوش داد و ستد باش تا ده یازده کنی دوبار ده نیم توان کردن زودتر از آن . (قابوسنامه ). || سود معادل نیم عشر. || حراج پنج درصد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || پول کهنه . (ناظم الاطباء). سکه ای است قدیم . (آنندراج ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.