اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دید و وادید

نویسه گردانی: DYD W WʼDYD
دید و وادید. [ دی دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دید و بازدید. بملاقات یکدیگر رفتن :
عید نوروز مبارک را بود عین الکمال
دید و وادیدی که آئین و شعار مردم است .

صائب .


رجوع به دید و بازدید شود. || دید و وید. رجوع به دید و وید شود. دید و وادید کردن . دید و ویدکردن ، در تداول عامه ، همه تن یکدیگر را مجروح کردن .سخت از هرجا مجروح کردن . سخت کوفتن و چندین جریحه دار ساختن . با دست و با دندان جویدن تن زنده ای را. دریدن و پاره پاره کردن با چنگال و دندان و ناخن اندام کسی را یا حیوانی را. بچه های یکدیگر را دید و وادید کرده اند. سگها یکدیگر را دید و وادید کرده اند. (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.