گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دیده ور کردن نویسه گردانی: DYDH WR KRDN دیده ور کردن . [دی دَ / دِ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بینا و واقف و مطلع کردن : استطلاع ؛ دیده ور کردن خواستن . (مجمل اللغة). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود