اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیر ایستادن

نویسه گردانی: DYR ʼYSTADN
دیر ایستادن . [ دَ ] (مص مرکب ) دیری در جهان ماندن . عمر بسیار کردن . دیر زیستن در جهان :
مخور جمله ، ترسم که دیر ایستی
به پیرانه سربد بود نیستی .

نظامی .


|| مدت طولانی توقف کردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.