گفتگو درباره واژه گزارش تخلف دیر دیدن نویسه گردانی: DYR DYDN دیر دیدن . [ دی دی دَ ] (مص مرکب ) دور دیدن . بعید دیدن : بلندیش بینا همی دیر دیدسر کوه چون تیغ شمشیر دید.فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود