اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیر گشتن

نویسه گردانی: DYR GŠTN
دیر گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) به طول انجامیدن . به درازا کشیدن . طول کشیدن :
که این کار ما دیر و دشوار گشت
سخنها ز اندازه اندر گذشت .

فردوسی .


این سخن پایان ندارد گشت دیر
گوش کن تو قصه ٔ خرگوش و شیر.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.