اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیم

نویسه گردانی: DYM
دیم . [ دَ ] (ع مص ) پیوسته باریدن آسمان . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
بسته دیم . [ ب َ ت ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خشکبیجار بخش خمام شهرستان رشت که در هشت هزارگزی خاور خمام و چهار هزارگزی خشکبیجار در جلگه ...
دم و دیم . [ دَ م ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) دم و دیمب (اصطلاح عامیانه ). کنایه است از خواندن و آواز نقاره و حضور شاهدان خوب صورت ، چه دم ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.