اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دین

نویسه گردانی: DYN
دین . [ ] (اِخ ) چهاردهمین و آخرین از خانان مغولستان از نسل چنگیز در (874هَ.) (طبقات سلاطین اسلام لین پول ترجمه عباس اقبال ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۸۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
دین وری . [ وَ ] (حامص مرکب ) دیانت . (یادداشت مؤلف ). عمل دین ور. رجوع به دین ور شود.
دین ورز. [ وَ ] (نف مرکب ) دین طلب . کسی که به کسب حقایق دین همت گمارد : خسروغازی محمود محمد سیرت شاه دین ورز هنرپرور کامل فرهنگ .فرخی .
دین مرد. ایرمان. (ا. مرکب). مرد دین. [https://vajehyab.com/dehkhoda/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86?q=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86 ایرمان...
دین پژه . [ پ َ ژُه ْ ] ۞ (نف مرکب ) مخفف دین پژوه است . جوینده ٔ دین . || (اِ مرکب ) نام روز پانزدهم باشد از هر ماه ملکی . (برهان ). رجوع ...
دین به . [ ن ِ ب ِه ْ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دین بهتر. کیش و آیین برتر. || (اِخ ) دین زردشتی . رجوع به بهدینی و زردشتی شود : چو بشنید ا...
دین باف . [ دیم ْ ](ص مرکب ، اِ مرکب ) معنی این ترکیب که در بیت زیر از دیوان البسه ٔ نظام قاری آمده است معلوم نشد و مصحح دیوان نیز در بر...
دین آور. [ وَ ] (نف مرکب ) آورنده ٔ دین . رسول . پیغمبر. پیامبر. پیمبر. نبی . شارع : جهاندار گفتا بنام خدای بدین نام دین آور پاک رای . دقیقی .ستا...
دین آوری . [ وَ ] (حامص مرکب ) عمل دین آور. پیامبری . رسالت . تشریع.
دین پناه . [ پ َ] (ص مرکب ) حامی دین . حمایت کننده ٔ دین : که فرموده بد یوسف دین پناه که کس را سوی شهر ندهند راه . شمسی (یوسف و زلیخا).بفرم...
دین پژوه . [ پ َ ] (نف مرکب ) جوینده ٔ دین . (انجمن آرا) (آنندراج ) : همه پیش او دین پژوه آمدندوز آن پیر جادو ستوه آمدند. فردوسی .بدو گفت بهرام...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۹ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.