اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دین فروش

نویسه گردانی: DYN FRWŠ
دین فروش . [ ف ُ ] (نف مرکب ) که دین را در برابر دنیا بفروشد و از دست دهد :
نباشند شاهان مادین فروش
بفرمان دارنده دارند گوش .

فردوسی .


بفرمان یزدان نهاده دو گوش
ازیشان نباشد کسی دین فروش .

فردوسی .


که ای زرق سجاده ٔ دلق پوش
سیه کار دنیاخر دین فروش .

سعدی .


- دین فروشان ؛ یعنی اصحاب ریا. (شرفنامه ٔ منیری ) :
دین فروشان را ببوی زلف او
طیلسان در وجه زنار آمده ست .

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.