دیوان نامه . [ دی م َ
/ م ِ ] (اِ مرکب ) نامه یا دفتری که حساب خزانه در آن نوشته شده باشد
: سوخرای گفت بر بازوی فیروز تعویذی بسته بود بزراندر گرفته و آن دیوان نامه
۞ بود مرخواسته ٔ وی را هرچه بودش از زر و جامه و گوهر و فرش و ستور و سلاح آنکه با خویشتن داشت چون بلشکر آمد و آن ذکر گنجهاست و ما امروز گنج نامه ٔ وی ندانیم تا آن دیوان نامه نیابیم باز نگردیم تا آن بما ندهی و خوشنواز آن دیوان نامه را باز فرستاد و صلح کرد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ).