اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیوانه گشتن

نویسه گردانی: DYWʼNH GŠTN
دیوانه گشتن . [ دی ن َ / ن ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) دیوانه شدن :
خرد زآن چنان مرد بیگانه گشت
از آن پس شنیدم که دیوانه گشت .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.