اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

دیو بخوریده

نویسه گردانی: DYW BḴWRYDH
دیو بخوریده . [ وْ ب ِ خوَ / خ ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب )جن دار و مصروع . (ناظم الاطباء). آسیب زده و پری زده . (آنندراج ). مخبل . (السامی فی الاسامی چاپ عکسی ص 73). الذی مسه الشیطان باذی . (حاشیه ٔ نسخه ای از السامی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.