اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذا

نویسه گردانی: Ḏʼ
ذا. (ع اِ) صاحب . مالک . دارا، در حال نصب . ذو در حال رفع و ذی در حال جَرّ. رأیت رجلاً ذا مال ...
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
زند و زا. [ زِ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول زه و زا کردن . زائیدن . و با کردن صرف شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).- زند و زا کردن ؛ ت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
[صفت، فارسی] سرگردان، آواره، درمانده. (احتمال دارد ریشۀ این اصطلاح وضعیتی باشد که زنی در راه فرزندش را به دنیا آورَد، چون در چنین وضعیتی همسر و خودش ب...
بیماری زا. (نف مرکب ) ۞ ممرض . (فرهنگستان ایران ). مولد امراض . مرض آور. مرض انگیز. تولیدکننده ٔ مرض .
تشنه ٔ آب زا. [ ت ِ ن َ / ن ِ ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بمعنی مستسقی است که هرچه آب خورد رفع تشنگی او نشود و زرداب در شکمش افزاید و این ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.