ذات الید
نویسه گردانی:
ḎʼT ʼLYD
ذات الید. [ تُل ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) ملک ید. مال . مملوک . ثروت . حریشه . دارائی : از ذات الید خویش آنچه مکنت داشت هریک را مراعات کرد تا همگان راضی شدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی مؤلف ص 74). شکا یوماً الی ابی هارون خلیفة محمدبن یزداد، الوحدة و الغربة و قلة ذات الید. (معجم البلدان چ مارگلیوث ج 2 ص 28 س 12). || قدرت . توان . توانائی .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.