ذأر
نویسه گردانی:
ḎʼR
ذأر. [ ذَءْرْ] (ع مص ) ترسیدن . || عار و ننگ داشتن از. || دلیری کردن . چیره شدن . (زوزنی ). || خشم گرفتن به . || ذأر چیزی ، ناخوش داشتن آن را و رمیدن و روی گردانیدن از آن . || ذَأر به امری ، خوی گرفتن و عادت کردن به آن . || ناسازواری کردن زن با شوی . نشوز. و فی الحدیث ، ذئرالنساء علی ازواجهن ّ؛ ای نفرن و اجترٔن َو نشزن . || ذئار، آلودن پستان ناقة را.
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
کرشمه زار. [ ک ِ رِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) محل کرشمه . (فرهنگ فارسی معین ). جای ناز و کرشمه : جواب آن غزل است این که طالبا گفته ست کنار و ج...
کلوخ زار. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) ۞ جایی که پر از کلوخ باشد. (ناظم الاطباء). زمینی که در آن کلوخ بسیار باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و ر...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
بنفشه زار /banafšezār/ (ا. مرکب). زمین یا جائی که در آن بنفشه بسیار کم باشد؛ بنفشه. فرهنگ فارسی عمید. ///////////////////////////////////////////////...
غرق آب زار. [ غ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد، که در 24هزارگزی جنوب باختری فریمان و 4هزارگزی باختر مالرو عمو...
گاودانه زار. [ ن َ / ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار، واقع در 25000گزی شمال باختری خسروآباد و 2000گزی شهرک . تپه ماهور،...
کارش زار بودن . [ رَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از دشوار و مشکل شدن کار بر کسی . پیچیده شدن کار.
زک و زار زدن . [ زُ ک ُ دَ ] (مص مرکب ) شکایت و ناله کردن . ژکیدن . شکایت کردن از فقر و جز آن . (ازیادداشتهای بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زکید...