اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ذأف

نویسه گردانی: ḎʼF
ذأف . [ ذَءْ] (ع مص ) زود مردن . سرعت موت . || مردن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زأف . [ زَءْف ْ ] (ع مص ) شتابانیدن کسی را. اعجال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
ظأف . [ ظَءْف ْ ] (ع مص ) راندن و دور کردن . طرد کردن .
ظاف . (ع اِ) ظؤف . موی گردن . || پوست گردن .
ذآف .[ ذُ ] (ع اِ) ذأف . سرعت موت . || موت ذُآف ؛ موت شتاب و زود کشنده . || زهر هلاهل .
ذعف . [ ذَ ] (ع مص ) ذَعاف . بمردن . هلاک شدن .
ذعف . [ ذُ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ ذُعاف .
ذعف . [ ذَ ] (ع مص ) زهر دادن . کسی را زهر خورانیدن . زهر در طعام کردن . سم دادن . مسموم کردن . دواخور کردن . چیزخور کردن .
ذعف . [ ذَ ] (ع ص ، اِ) ذعاف . سم ّساعت . زهر که در ساعت کشد. زهر مطلق . || حیةٌ ذعف اللّعاب ؛ مار در جای کش . مار جابجا کشنده .
ضاف . [ فِن ْ ] (ع ص ) ثوب ٌ ضاف ؛ جامه ٔ کامل و تمام . (منتهی الارب ). ضافی . رجوع به ضافی شود.
ضعف . [ ض ِ ] (ع اِ) یک مثل چیز و ضِعْفاه دو مثل آن . یا ضعف مانند چیزی است هر قدر که زیاده باشد، و منه یقال : لک ضِعفه و یریدون مِثلیه ...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.