ذعج
نویسه گردانی:
ḎʽJ
ذعج . [ ذَ ] (ع مص ) سخت راندن کسی را یاستوری را. || ذعج جاریة؛ آرمیدن با وی .
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
زاج سفید
نام علمی: Steoptria-Alon-aloman-alen
نام های دیگر :
فارسی: زاک، زاغ،زاج
عربی: شب
یونانی: خلل القیس
هندی: پهتکری
نام های محلی:
زمه( مش...
نام های محلی:
زمه( مشهدی) ، زی( ترکی)، زمج(افغانی)، شیب( ارمنی)(قلقطار، قلقد یس، نحاس)
طب سنتی در ایران در دهه اخیر همراه با نام گیاهان دارویی شناخت...
زأج . [زَءْج ْ ] (ع مص ) برآغالانیدن میان قومی و برانگیختن بعضی را بر بعضی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (تاج العروس ) (اقرب الموارد) ۞ ...
زاج سور. (اِ مرکب ) نام شادی و جشن و سوری باشد که بهنگام زائیدن زنان و ایام ولادت کنند. (برهان قاطع) : خزائن تهی شد از آن زاج سوردرونها ...
زاج آهن . [ ج ِ هََ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) زاج سبز. زاج فریک . برای تعیین اندازه ٔ نیترات نقره بکار میرود بدین طریق (بر طبق طریقه ٔ شارپ...
زاج خشک . [ ج ِ خ ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاجی است که از زاج سفید پس از، ازدست دادن تبلور (بوسیله ٔ حرارت ) بدست می آمد. (درمان شناسی د...
زاج زرد. [ ج ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج اصفر. قلقطار. رجوع به مفردات ابن بیطار و زاج اصفر در لغت نامه شود.
زاج سبز. [ ج ِ س َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاج آهن و رجوع بدان کلمه و زاج اخضر و مفردات ابن بیطار شود.
60. اسمیت4 درباره زاج سفید آورده است که میگویند این ماده، جز آنکه در جاهائی در خود چین به دست میآمده، از ایران، (K‛un-lun) و تا تسین (Ta Ts‛in) نیز...
● نام علمی زاج سفید:
Steoptria - Alon - aloman - alen
● نامهای دیگر:
ـ فارسی: زاک، زاغ، زاج
ـ عربی: شب
ـ یونانی: خلل القیس
ـ هندی: پهتکری
ـ ن...