گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ذکر نویسه گردانی: ḎKR ذکر.[ ذَ ک َ ] (ع ص ) نر. فحل . مرد. نرینه . صاحب برهان گوید: به لغت زند و پازند نیز ذکر به معنی نر باشد: الظلیم ، ذکر النعام ، ظلیم شترمرغ نرینه است . خلاف انثی ، یعنی ماده و مادینه . ج ، ذُکور، ذُکورَة، ذِکار، ذِکارَة، ذُکران ، ذِکَره ۞ . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی قابل ذکر قابل ذکر. [ ب ِ ل ِ ذِ ] (ص مرکب ) موضوع بااهمیت . شایسته ٔ یادآوری .شایان یادآوری . آنچه لیاقت یاد کردن را دارا بود. خامل ذکر خامل ذکر. [ م ِ ذِ] (ص مرکب ) گمنام . مجهول نام . ناسرشناس : کسی که باشد مجهول نام و خامل ذکربذکر او شود اندر جهان همه مذکور. فرخی .سالار بکتغدی... قابل ذکر این دو واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: پِراهمند (پراه= ذکر؛ سنسکریت + مند) گفتنی ذکر مصیبت این دو واژه عربی است و پارسی آن این است: پِراه آپور (پراه= ذکر؛ سنسکریت؛ آپور= مصیبت؛ کردی) زکر زکر. [ زَ ] (ع مص ) پر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). زکر زکر. [ زُ ک َ ] (ع اِ) ج ِ زکرة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به زکرة شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود