ذوالنون
نویسه گردانی:
ḎWʼLNWN
ذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) شجاع الدین ارغون [ امیر... ] از امرای معاصر میرزا بدیع الزمان که در جزو 3 از ج 4 ذکر اوبکرات آمده است . رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 243، 261،262، 263، 264، 265، 266، 271، 272، 274، 275، 277،280، 281، 282، 284،290، 291، 293، 295، 294، 296، 297، 298، 308، 309، 310، 311، 315، 316، 366 شود.
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۰ ثانیه
ذوالنون حکیم . [ ذُن ْ نو ن ِ ح َ ](اِخ ) اوراست شرحی بر معمیات حسین بن محمد شیرازی .
ذوالنون شاعر. [ ذُن ْ نو ن ِ ] (اِخ ) نام طبیب و شاعری ایرانی معاصر شاه اسماعیل صفویست و او در خدمت سام میرزا صاحب تذکره پسر شاه اسماعیل ...
قاضی ذوالنون . [ ذُن ْ نو ] (اِخ ) ابن محمد. رجوع به قاضی رشید ذوالنون شود.
ذوالنون اکبر. [ ذُن ْ نو ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) صورتی یا مصحفی از زینون است . رجوع به زینون اکبر و رجوع به ذنن الیائی شود.
ذوالنون بن محمد. [ ذُن ْ نو ن ِ ن ِ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) (663 هَ . ق . مطابق با 1265 م .). القاضی الرشید ذوالنون بن محمدبن ذی النون المصری ، ...
ذوالنون بن ابراهیم مصری . [ ذُن ْ نو ن ِ، ن ِ اِ م ِ م ِ ] (اِخ ) و منهم سفینه ٔ تحقیق و کرامت و گنجینه ٔ شرف اندر ولایت ابوالفیض ذوالنون بن ...