ذی حیات
نویسه گردانی:
ḎY ḤYAT
ذی حیات . [ ح َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) جاناوَر. جانور. زائلة. دارای حیات . زنده . خداوند زندگی . || ذی حیاتی در اینجا نیست ؛احدی . هیچکس . متنفسی . دیاری . زنده ای . جانداری جنبنده ، پرنده ای پر نمی زند.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.