اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راحت رسان

نویسه گردانی: RʼḤT RSAN
راحت رسان . [ ح َ رَ /رِ ] (نف مرکب ) آسایش دهنده . (آنندراج ) :
گر زخم یافته دلت از رنج بادیه
دیدار کعبه مرهم راحت رسان شده .

خاقانی .


بر سر رگهای بازوی رباب
نشتر راحت رسان آخر کجاست .

خاقانی .


دوست بود مرهم راحت رسان
گرنه رها کن سخن ناکسان .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.