اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راحت رسیدن

نویسه گردانی: RʼḤT RSYDN
راحت رسیدن . [ ح َ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) آسایش یافتن . (ناظم الاطباء). آسودگی رسیدن . مقابل رنج رسیدن :
باری بچشم احسان بر حال ما نظر کن
کز خوان پادشاهان راحت رسد گدا را.

سعدی .


گر گزندت رسد ز خلق مرنج
که نه راحت رسد ز خلق نه رنج .

(گلستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
کار به راحت رسیدن . [ ب ِ ح َ رَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سرانجام یافتن . (آنندراج ) : چو کار زراچه به راحت رسیدبه راحت رسد کار خزرانیان .نظ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.