گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رازی نویسه گردانی: RʼZY رازی . (اِخ ) سبزواری . شاعری پاکیزه گوی بوده و این بیت از اوست :زآتش عشق نه تنها جگرم میسوزدبسکه بگریسته ام چشم ترم میسوزد. (تحفه ٔ سامی ).و رجوع به رازی سبزواری شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۴ ثانیه واژه معنی رازی رازی . [ ] (ص نسبی ) منسوب است به ری برخلاف قیاس . (منتهی الارب ). منسوب به قوم راز که ساکن ری بوده اند. (شعوری ج 2 ص 16).منسوب به ری... رازی رازی . [ ] (ص نسبی ) منسوب به راز بمعنی بنا. بنائی : ای ز تو بر عمارت عالم یافته عقل خلعت رازی .ابوالفرج رونی . رازی رازی . (اِخ ) یکی از استادان و علمای شطرنج است که با عدلی مناظره کرده و هر دو با هم در حضور متوکل عباسی شطرنج می باخته اند، رازی کتابی ... رازی رازی . (اِخ ) آذر بیگدلی آرد: مولانا در اوایل حال بشیراز آمده و در آنجا اعتبار تمام یافته آخر بتقریب اندک اهانتی که از منسوبان معشوق دیده ... رازی رازی . (اِخ ) شاعری است که نام او در قطعه ای که در آخر دیباچه ٔ دیوان فغانی ضبط شده چنین آمده است : رسد ای کاش به رازی شرف تربیتت که ... رازی رازی . (اِخ ) نامش امیر و فرزند میرسایلی است . این بیت از اوست :من بیچاره کاین بیدادگر خوی تو می بینم دل از من دید و من از چشم جادوی تو م... رازی رازی . (اِخ ) دهی است از دهستان قطور بخش حومه ٔ شهرستان خوی .واقع در 57 هزارگزی جنوب باختری خوی و 7 هزارگزی باختر ارابه رو و قطور بخوی . مح... رازی رازی . (اِخ ) ادهم رازی از مردم ری است و این بیت از اوست : هرچندکه دلدار بما یار نباشدشادیم اگر یار باغیار نباشد. (تحفه ٔ سامی ص 177).رجوع ... رازی رازی . (اِخ ) (دهخدا. ابوالمعالی ) از شعرای عهد سلاجقه و با حکیم سنائی و مختاری غزنوی معاصر و علو طبعش از اشعارش ظاهر و در فضل و کمال در زما... رازی رازی . (اِخ ) رضائی نوربخشی رازی به لیاقت و قابلیت و عذب البیانی تخم محبت خود در مزرع دلها می کاشت و در بازی شطرنج دستی داشت . این رباع... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی صفحه ۱ از ۱۲ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود