اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رازی

نویسه گردانی: RʼZY
رازی . (اِخ ) محمدبن ادریس حافظ حنظلی مکنی به ابوحاتم از اکابر علمای اهل سنت و در طبقه ٔ بخاری و نظایر وی بود و در ماه شعبان 277 هَ. ق . درگذشت و پسرش ابومحمد عبدالرحمن حافظ ملک ری نیز از اکابر علما و عرفا و در علوم متنوع بخصوص در رجال بحری بیکران بود و از ابدالش می شمارند و در فقه و اختلاف تابعان و صحابه مصنفات بسیاری دارد: 1- الزهد 2- المراسیل که در سال 1321 هَ . ق . در حیدرآباد هند چاپ شده است . 3- المسند. (از ریحانة الادب ج 2).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۰ مورد، زمان جستجو: ۱.۹۲ ثانیه
عمر رازی . [ ع ُ م َ رِ ] (اِخ ) ابن احمدبن ابی بکر رازی شافعی . فقیه بود و تا سال 707 هَ .ق . در قید حیات بوده است . او راست : جامعالفتاوی فی...
فخر رازی . [ ف َ رِ ] (اِخ ) محمدبن عمربن حسین بن علی طبرستانی . مولد وی به ری بود و در هرات مدفون گردید. لقبش فخرالدین و منسوب به خاندان...
قطب رازی . [ ق ُ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به قطب الدین رازی شود.
معاذ رازی . [ م ُ ذِ ] (اِخ ) پدر یحیی بن معاذ رازی . و رجوع به یحیی بن معاذ رازی واعظ، مکنی به ابوزکریا شود.
منور رازی . [ م ُ ن َوْ وَ رِ ] (اِخ ) اﷲویردی ، از مریدان حاج محمدجعفر همدانی بود و چندی نیز خدمت حاج محمدرضای همدانی کردو از یمن همت ایشان...
غباررازی . [ غ ُ رِ ] (اِخ ) از شاعران دوره ٔ قاجاریه بوده است . رضاقلی خان هدایت آرد: اسمش میرزا نبی ودر هشت ماهگی در غلبه ٔ مرض آبله اعمی...
عماد رازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) او را دیوانی است به فارسی . (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 803).
صاعد رازی . [ ع ِ دِ ] (اِخ ) رجوع به صاعدبن احمد رازی شود.
نجم رازی . [ ن َ م ِ ] (اِخ ) رجوع به نجم الدین رازی شود.
حافظ رازی . [ ف ِ ظِ ] (اِخ ) رجوع به حافظ کاشانی شود.
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۲ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.