اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راست برآمدن

نویسه گردانی: RʼST BRʼAMDN
راست برآمدن . [ ب َ م َ ] (مص مرکب ) راست روییدن . راست و مستقیم نمو کردن : نیکی و بدی سال اندر جو پدید آید که چون جو راست برآید و هموار، دلیل کند که آن سال فراخ بود و چون پیچیده و ناهموار برآید تنگ سال بود. (نوروز نامه ). شعنبة؛ راست برآمدن شاخ گوسپند سپس آن پیچ خورده مایل شدن آن بجانب گوش . (منتهی الارب ). || درست آمدن . موافق آمدن .
- راست برآمدن کار ؛ بر مراد شدن کار. موافق آمدن کار. سر و سامان گرفتن کار.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.