اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راست دست

نویسه گردانی: RʼST DST
راست دست . [ دَ ] (ص مرکب ) که دست دور از انحنا و کجی دارد، آنکه دست راست و مستقیم دارد بی کجی و اعوجاج .
- اسب راست دست ؛ اسبی که دست و پایش حالت استقامت و راستی دارد بی کجی و خمیدگی :
سخت پای و ضخم ران و راست دست و گرد سم
تیزگوش و پهن پشت و نرم چرم و خردموی .

منوچهری .


|| مقابل چپ دست .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.