اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راست کرده

نویسه گردانی: RʼST KRDH
راست کرده . [ ک َ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) اصلاح کرده . سر و صورت داده شده . سر و سامان بخشیده :
تباه کرده ٔ هرکس همی شود بتو راست
مباد کس که کند راست کرده ٔتو تباه .

فرخی .


نه برکشیده ٔ او را فلک فرو فکند
نه راست کرده ٔ او را کند زمانه تباه .

فرخی .


رجوع به راست کردن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.