اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راستی جستن

نویسه گردانی: RʼSTY JSTN
راستی جستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) کمال و درستی جستن . درستکاری طلبیدن :
نبد در دلش کژی و کاستی
نجستی بجز خوبی و راستی .

فردوسی .


و گر آشتی جوید و راستی
نبینی بدلش اندرون کاستی .

فردوسی .


|| صداقت طلبیدن :
زنهار آذری ز کسان راستی مجوی
نتوان نمود راست درخت خمیده را.

آذر اسفراینی (از ارمغان آصفی ).


|| جستجوی حقیقت و راستی و عدالت و حق :
همه راستی جوی و فرزانگی
ز تو دور باد آز و دیوانگی .

فردوسی .


که من با تو هرگز نکردم بدی
همی راستی جستم و بخردی .

فردوسی .


جز از راستی هر که جوید زدین
بر او باد نفرین بی آفرین .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.