اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راستی ورزیدن

نویسه گردانی: RʼSTY WRZYDN
راستی ورزیدن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) راستی و درستکاری بخرج دادن . استقامت و راستی نشان دادن :
دانش آموز و سر از گرد جهالت بفشان
راستی ورز و بکن طاعت و حیلت مطراز.

ناصرخسرو.


مکن گر راستی ورزید خواهی
چو هدهد سر به پیش شه نگونسار.

ناصرخسرو.


راستی ورز و رستگاری بین
یارشو خلق را و یاری بین .

اوحدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.