رام
نویسه گردانی:
RʼM
رام . (اِخ ) بمعنی مرتفع، نام مردی از نسل یهودا و اولاد حصرون . (اول تواریخ ایام 2: 9 و10) در انجیل متی (1: 3 و4) و انجیل لوقا (3: 33) آرام خوانده شده است . (قاموس کتاب مقدس ). و رجوع به رام بن حصرون شود.
واژه های همانند
۶۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رعم . [ رَ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَعام . (ناظم الاطباء). نگهبانی کردن چیزی را. (از اقرب الموارد).
رعم . [ رِ ] (ع اِ) پیه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). پیه و چربش . (ناظم الاطباء).- ام رعم ؛ کفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الا...
رعم . [ رَ ] (اِخ ) نام کوهی است در دیار نخیلة. (از معجم البلدان ). کوهی است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ام رعم . [ اُم ْ م ِ رِ ] (ع اِ مرکب ) کفتار. (المرصع) (از المنجد)(منتهی الارب ). مقلوب است از ام عمرو. (از المرصع).