ران
نویسه گردانی:
RʼN
ران . (ع اِ) موزه مانندی است و درازتراز آن مگر قدم ندارد. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصل آن رین است که الف بیاء بدل شده است . (از اقرب الموارد). || در تداول صوفیان ، آن حجاب و پرده ٔ حائل است بین قلب و عالم قدس بواسطه ٔ استیلای هیأت نفسانی بر آن ، و رسوخ ظلمات جسمانی در آن ، تا آنجا که مانع وصول انوار ربوبیت باشد. (اصطلاحات الصوفیه ): اعوذ باﷲ مِن َ الرین و الران ِ؛ مثل است . (از اقرب الموارد). و رجوع به رین شود.
واژه های همانند
۵۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رعن . [ رُ ع ُ ] (ع ص ) دوشیزگان . (ناظم الاطباء).
رعن . [ رَ ع َن ْ ن َ ] (ع حرف ) لغتی است در لَعَل َّ. (ناظم الاطباء). رجوع به لَعَل َّ شود.
رعن . [ رُ ] (ع مص ) رَعَن . (از منتهی الارب ). رجوع به رَعَن شود.
رعن . [ رَ ] (اِخ ) موضعی است به حجاز. || موضعی است به بحرین . || موضعی است نزدیک حفر ابی موسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). موضعی است ...