گفتگو درباره واژه گزارش تخلف ران فشاردن نویسه گردانی: RʼN FŠARDN ران فشاردن . [ ف َ / ف ِ دَ ] (مص مرکب ) ران افشردن . ران فشردن . کنایه از برانگیختن و تیز کردن اسب : یکی [ یک تیر ] در کمان راند و بفشارد ران نظاره بگردش سپاه گران . فردوسی .و رجوع به ران افشردن و ران فشردن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود