اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راوق کردن

نویسه گردانی: RʼWQ KRDN
راوق کردن . [ وَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صاف کردن . پالودن . تصفیه . صاف کردن شراب بوسیله ٔ پالونه :
مجلس غم ساخته است و من چو بید سوخته
تا بمن راوق کند مژگان می پالای من .

خاقانی .


گرچه صهبا را به بید سوخته راوق کنند
بید را کاسات صهبا برنتابد بیش از این .

خاقانی .


کرده می راوق از اول شب و بازش بصبوح
باگلاب طبری از بطرآمیخته اند.

خاقانی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.