راه آوردن . [ وَ دَ ] (مص مرکب ) آوردن مذهب . آوردن آیین و رسم . طریقه و شیوه ای پیش کشیدن . رسم و سنتی پیشنهاد کردن . سنتی ارائه کردن . شیوه و رسمی پیش گرفتن
: ز هرسو سلاح و سپاه آوریم
به نوی یکی تازه راه آوریم .
فردوسی .
چو از کین و نفرین بپرداخت شاه
بدانش یکی دیگر آورد راه .
فردوسی .