اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راه انجام

نویسه گردانی: RʼH ʼNJAM
راه انجام . [ اَ ] (اِ مرکب ) ره انجام . کنایه از اسب . (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا). کنایه از هر مرکب عموماً و اسب خصوصاً. (ارمغان آصفی ) (بهار عجم ). مرکب سواری . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (ازنظام ). اسب و استر و جز آن . (ناظم الاطباء). مرکب . وره انجام نیز گویندش . (شرفنامه ٔ منیری ) :
ماه تا ماند به زرین نعل راه انجام او
نعل راه انجام اورا شکل پر گیرد ز راه .

سوزنی .


|| بعضی بمعنی قاصد گرفته اند. (از انجمن آرا) (رشیدی ). قاصد و شاطر و پیک . (ناظم الاطباء). قاصد و پیک . (آنندراج ). شاطر و پیک . (برهان ). || اسباب و مایلزم سفر. (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ) (از نظام ) (از انجمن آرا). و رجوع به ره انجام شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.