راهب اصفهانی . [ هَِ ب ِ اِ ف َ ] (اِخ )صاحب آتشکده آرد: میرزا جعفر طباطبایی از طرف پدر اولاد سیدالمعالی میرزا محمد رفیع نایینی و از جانب مادر از احفاد خلیفه ٔ سلطانی بود. او به بیشتر کمالات موصوف و به حسن اخلاق معروف است و اکثر اوقات نگارنده بشرف صحبت وی مشرف است . راهب با اینکه بهمه ٔ فنون نظم آگاه است لیکن خود بترتیب دیوان خود نپرداخته و بعد از درگذشت نیز دیوان او گردآوری نشده و آنچه نگاشته میشود از همان است که نگارنده از خود وی شنیده است . سید مزبور بپاکی ذات و نیکی صفات محبوب القلوب خاص و عام بود و الحق جا داشت . این مصراع تاریخ درگذشت او (
1166 هَ . ق .) را میرساند که مشتاق اصفهانی گفته است : «راهب صد حیف کز جهان رفت ». اشعار زیر ازوست :
صد لاله شکفت از گل ما
داغ تو نرفت از دل ما.
###
ز شمع بنانت فروغیست ناقص
ز حسن بیانت حدیثی است مبهم
کف عالم افروز موسی عمران
دم زندگی بخش عیسی مریم .
###
تغافل عاشق بیتاب را بیتاب تر سازد
بفریاد آورد خاموشی یوسف زلیخا را.
###
هر که او را بسر تربت ما می آرد
دسته ٔ گل بسر خاک شهیدی برده ست .
###
فراقت کاش هردم کار بر من سخت تر گیرد
که تا هرکس مرا بیند دل از مهر تو برگیرد.
###
خوشافراغت مرغی که آشیان دارد
بگلشنی که نه گلچین نه باغبان دارد.
###
آسوده خاطران چمن را چه آگهی
از ناله ای که مرغ گرفتار میکند.
###
تا دام بهر صید به صحرا فکنده اند
بال کبوتران حرم را بریده اند.
###
تو هم بر خود ببال ای گل که چون من بلبلی داری
اگر لیلی بمجنون نازد و شیرین بفرهادش .
###
گذارش نیفتاده بر لاله زاری
که افتد بفکر دل داغداری
ازین باغ دارم چو شاخ شکسته
خزانی که از پی ندارد بهاری .
###
دلی بستم به آن عهدی که بستی
در آخر هر دو را با هم شکستی .
###
راهب خم باده پیر دیری بوده ست
پیمانه حریف گرم سیری بوده ست
این مشت گلی که گشته خشت سرخم
میخواره و عاقبت بخیری بوده ست .
###
راهب بمن آن ستیزه جو یار نشد
وز ناله ٔ من دلش خبر دار نشد
آمد بسر رحم پس ازمردن من
تا دیده نخفت ، بخت بیدار نشد.
(از آتشکده ٔ آذر چ بمبئی ص 373).
و رجوع به الذریعه ج
9 بخش دوم و تذکره ٔ حسینی ص
136 و تذکره ٔ غنی ص
55 و بهترین اشعار تألیف پژمان ص
142 و ریاض الجنة، نسخه ٔ خطی متعلق به کتابخانه ٔ آقای سلطان القراء و تذکرةالمعاصرین ص
118 و نتایج الافکار ص
280 و راهب نایینی در همین لغت نامه شود.