اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راه بین

نویسه گردانی: RʼH BYN
راه بین . (نف مرکب ) که راه بیند. || رهشناس و مجرب که راه بازشناسد :
بپرسید از زال زر موبدی
ازین تیزهش راهبین بخردی .

فردوسی .


گرمرد راهبین شده ای عیب کس مکن
از زاغ ، چشم بین و ز طاووس پرنگر.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.