اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راهت

نویسه گردانی: RʼHT
راهت . [ ] (اِخ ) نام رودی به هندوستان و ظاهراً از شعبه های رود گنگ . فرخی در یکی از قصاید خود که در ذکر غزوات و فتوحات سلطان محمود غزنوی در هند است بدین رود اشاره کند و گوید :
بیک شبانروز از پای قلعه ٔ سربل
برودراهت شد تازیان بیک هنجار
به پیش راه وی اندر پدید شد رودی
هلال زورق و خور لنگر وستاره سنار
چه صعب رودی دریانهاد و طوفان سیل
چه منکر آبی ، پیل افکن و سواراوبار
چو کوه کوه درو موجهای تندروش
چو پیل پیل نهنگان هول مردم خوار.

فرخی (دیوان چ دبیرسیاقی ص 63).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کار به راحت رسیدن . [ ب ِ ح َ رَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سرانجام یافتن . (آنندراج ) : چو کار زراچه به راحت رسیدبه راحت رسد کار خزرانیان .نظ...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.