اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راه توشه

نویسه گردانی: RʼH TWŠH
راه توشه . [ ش َ / ش ِ ] (اِ مرکب ) آنچه از خوردنی که مسافر همراه خویش برگیرد. توشه ٔ راه . زاد راه :
هریکی در جوال گوشه ٔ خویش
کرده ترتیب راه توشه ٔ خویش .

نظامی .


وآن لحظه که در غم تو می مرد
غمهای تو راه توشه می برد.

نظامی .


چون شدم سربزرگ درگاهش
یافتم راه توشه از راهش .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
توشه ٔ راه . [ ش َ / ش ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زاد و مایحتاج مسافرت از خوراکی . (ناظم الاطباء). زاد سفر. ره توشه : بجوئید و این توشه ٔ ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.