اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

راه نهادن

نویسه گردانی: RʼH NHADN
راه نهادن . [ ن َ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) حرکت کردن . روی کردن و روی آوردن . عزیمت نمودن . عازم شدن . سفر کردن . براه افتادن :
سپهبد گوپیلتن با سپاه
سوی چین و ماچین نهادند راه .

فردوسی .


- چشم و گوش به راه نهادن ؛ انتظارکشیدن . آمدن مسافری را منتظر شدن :
نهاده مردم غزنین دو چشم و گوش به راه
ز بهر دیدن آن چهره ٔ چو گل ببهار.

بوحنیفه اسکافی (از تاریخ بیهقی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
خار در راه نهادن . [ دَ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) کار مشکل پیش نهادن . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (مجموعه ٔ مترادفات ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.